خانه تکانیِ آخرِ سال
این روزها همه از تجربیات و تلاشهایشان در امر خانه تکانی یاد میکنند، من چطور؟! من که خانه تکانیِ آن چنانی ای نداشته ام. یعنی در حد همین که ظاهر قضیه را حفظ کنم. البته نه که فکر کنید بلد نبوده ام یا دل به کار نداده ام. خانه بند انگشتیِ دانشجویی را که کسی مهمان نمی شود. اگر هم بشود به زور چهار عدد از دوستانم بیایند که آنهم بعد از 14 روز عید است احتمالا تا آنروز هم میتوانم بگویم تمیز کرده بودم هاااا دوباره کثیف شده است، ولی نمی گویم یعنی آنها هم نمی پرسند چرا که خودشان کاملا با شرایط روحیِ تمیزی نپذیریِ من آشنایی دارند. حق هم دارم هروقت که جایی را تمیز میکنم در به در باید دنبال وسایلم بگردم اگر هم بدانم کجا قرارشان دادم باز همه چیز به هم میخورد تا آن وسیله را در بیاورم یا مثلا سرجایش بگذارم. معضل بزرگتری که دست به گریبانیم با هم، این است که مینشینم تا جایی که می توانم وسایلی که یک سال بیشتر است لازمش نداشتم را می اندازم داخل پلاستیک زباله شاید چند روزی گوشه خانه جا خشک کند، بعد که به سطل زباله سر کوچه انتقال پیدا کرد روزی هزار بار به آن سیله احتیاج پیدا میکنم. البته تا بروم سر کوچه جا تره بچه نیست. برای همین، هم خیال خودم را راحت کرده ام و هم سطل زباله سر کوچه را، که خبری از خانه تکانی نیست.
- ۹۴/۱۲/۲۸
خب تمیز باش دخترم تمیزی خوب :دی الکی مثلا من اند تمیزیم
خاطره برای پارسال یا الان هنوز خونه ی دانشجویی هستی؟