اسارتِ مجازی
يكشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۰۳ ق.ظ
فرقی ندارد وقتی آنقدر عمیق زل زده ایم به دوردستهایِ مجازی، انگار چشمهایمان را بسته ایم. در پارک مینشینیم اما آبیِ آسمان را بالایِ سرمان نمیبینیم، سبزیِ اطراف روحمان را تازه نمیکند، بدونِ آنکه نفسِ عمیقی بکشیم و جانمان را از هوای تازه پرکنیم، سرمان را انداخته ایم پایین محو شده ایم در قطعه چند اینچیِ کوچکِ درونِ دستمان، پی در پی لایک می زنیم و مدام تایپ میکنیم، خود را غرق میکنیم بی آنکه به چیزهای دیگر حتی فکر کنیم؟! گهگاه در گذرِ این ساعت ها دلمان شکسته می شود، بازهم سرمان را بالا نمی آوریم تا اجازه دهیم نسیم، صورتمان را با لطافتش نوازش کند و زخم هایمان التیام یابند، بیشترِ بیشترش را خودمان باعث می شویم که غم بیاید بنشیند صاف میانِ قلبمان. آن وقت چگونه دنیا و بازیِ زمانه را محکوم می کنیم؟!
- ۹۴/۰۵/۱۸