در اختیار بشریت
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۰۰ ب.ظ
هربار من اومدم اینجا فک و فامیل یادشون اومد زندگیِ مشترک تشکیل بدن، زرت و زورت هم جشنِ عروسی بگیرن. شانس آوردیم محرم شــدااااا.. تصمیم گرفتم دیگه برنگردم شهرم بلکه همه برو بچه های فامیل برن خونه بخت!
+ من همیشه در اختیار بشریت بودم..
- ۹۳/۰۸/۰۴