تغییر به نامِ تو!

۱ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

می خواهند فلان غذا را با روش خودم درست کنم، همانند غذایی که هفته پیش برایشان پخته بودم. از همان اول هر بلایی که  قرار بود بر سر موادغذایی بیاورم، خودشان آوردند و حرفهای من هم به گوششان نمی رفت. حقم داشتند من فقط چند وقتییست که غذا می پزم ولی آنها سالهاست روزانه این کار را انجام میدهند پس حتما واردترند. ولی خوبیش این بود من را هم به حساب می آوردند هر چند دقیقه یکبار پرسیدند چه ادویه ای بریزیم؟! چه زمانی روی گاز نگهش داریم؟! فلان مواد را قبل یا بعدش بریزیم؟! من هم خوشم می آمد که خوب انگاری حضورم ارزشمند است با نیش باز که دست به کار میشدم  آنها همانطور که سوالی می پرسیدند، به قابلمه حمله می کردند و به میل خودشان کم و زیاد، تغییراتی میدادند. در آخر هم همانطور که می خوردند اعتراض می کردند که این همان غذا نشده است و تو نمی خواهی ما بدانیم چطور باید درستش کنیم! :|

درست است هر کس باید خودش باشد، باید خودش با خصوصیات خودش یک فرد مفید جدا از تقلید باشد. ولی در زمینه هایی می توان آرزو داشت مثل فلانی بود در واقع منظورم این است شخصی الگوی تو باشد. من هم دلم می خواست مانند فلان شخص سازم را بنوازم یا مثلا مانند فلان استادم تا این اندازه مسلط به مباحث مربوط به رشته خودم باشم یا.. ولی وقتی در چاشنی ها دست می بریم، زمان ها را دست کاری می کنیم، آن اندازه که باید گرما و سرما نمی بینیم،دیگر کوتاهی از خودمان است نباید انتظار بیش از این هم داشته باشیم!!